۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

سایت خبری تحلیلی رویداد

سایت خبری تحلیلی رویداد


بیكاری 30 درصد رشد كرده است

Posted: 18 Dec 2009 12:54 PM PST

مطابق یك گزارش رسمی و با همان شاخص نازل اشتغال به معنی یك ساعت كار در هفته، نرخ بیكاری كه ‌در بهار 87 معادل 96 درصد بود، در بهار 88 به 5/12 درصد افزایش یافت كه به معنای افزایش ‌30‌درصدی بیكاری در سال 88 نسبت به سال 87 است. 
 ‌بنگاه‌های فراوانی از كمبود نقدینگی رنج می‌برند. كارگران دسته دسته اخراج می‌شوند و برخی از ‌مسئولان این وضع را طبیعی می‌دانند. تورم همچنان دو رقمی باقی مانده است و گرانی به هر بهانه، حال ‌ایام رمضان باشد یا اوقات بازگشت حجاج از مكه، خود را بر اجناس تحمیل می‌كند. 

نقدینگی همچنان بالا ‌می‌رود و طرح‌های دولت از بنگاه‌های زودبازده تا شهرك‌های صنعتی، مالیات برارزش افزوده و حتی مسكن مهر درگرداب ناكامی‌ها گرفتار می‌شوند تا به نظر بیاید كه راه‌حلی برای اقتصاد ایران متصور نیست. ‌نمایندگان مجلس یكی پس از دیگری از اجرا نشدن مصوبات سفرهای استانی سخن می‌گویند. 

بیكاری مطابق ‌آمارهای رسمی بالا می‌رود، ركود بر صنعت، مسكن، بازرگانی و كشاورزی ایران چنبره زده است و در ‌همین حال، آمار صادرات و جذب سرمایه‌ های داخلی و خارجی، كاهش را مزه‌مزه می‌كند. كاهش دلارهای نفتی ‌حتی واردات ایران را هم كاهش داده تا دیگر نتوان به لطف واردات و به بهای بیكاری كارگران، تورم را ‌مهار كرد. 

این چنین است كه گمانه‌زنی‌ها درباره اینكه اقتصاد ایران از دایره برنامه‌ریزی خارج شده یا به ‌تعبیری از ریل خارج شده است، هرآن تقویت شود. بیش از80 درصد تولید ناخالص داخلی كشور به دولت تعلق دارد.‌شعارهای احمدی‌نژاد در انتخابات 84 كه بر محور كوچك كردن دولت و اجرای سیاست‌ های عدالت‌خواهانه ‌دور می‌زد، در واقعیت راه به جایی نبرد و ماحصل نفتی كه قرار بود بر سر سفره‌های مردم حاضر شود، به ‌بوی تند گرانی‌ها خلاصه شد كه به گفته مسئولان اجرایی، محصول افزایش قیمت نفت بود. 

این چنین است كه امیدهای مردمی برای یافتن راهكار و راهبردهایی برای بیرون كردن اقتصاد ایران از وضعیت فعلی هر ‌روز كمرنگ‌تر می‌شود تا به تدریج این امر برای همه مشتبه شود كه اقتصاد كنونی ما برنامه‌پذیر نیست. ‌فقیرترشدن مردم نیز چیزی نیست كه امروز بتوان با ارائه آمار و ارقام، آن را انكار كرد. 

این واقعیت در كلام ‌پژویان كه از نزدیكان دولت دهم و اعضای شورای رقابت این دولت محسوب می‌شود نیز به عریان‌ترین ‌وجه نمود دارد. وی در این باره گفت: "خطر تبدیل شدن به وضعی شبیه كشورهای آفریقایی كه برای غذای ‌خود به دنبال كامیون‌های سازمان ملل می‌دوند، بیخ گوش ماست و باید به فكر اصلاح این اقتصاد بیمار باشیم.
آمار بیكاری نیز دیگر حتی با نازل كردن شاخص‌ها قابل كتمان نیست. اگرآمار اعلامی وزیر تعاون مبنی بر وجود4 میلیون بیكار در ‌كشور را بپذیریم، نرخ بیكاری به 6/17 درصد می‌رسد و اگر آمار خود وزیركار در مراسم اخذ رای اعتماد ‌در مجلس را ملاك قرار دهیم،در طول 4 سال گذشته اگر جویندگان كار موفق به اشتغال را در یك كفه ترازو‌و اخراج‌ شدگان از محیط‌های كاری را در كفه دیگر قرار دهیم، كفه اخراجی‌ها و تعدیل شدگان حدود 300 ‌هزار نفر سنگین‌تر خواهد بود."

البته دولت دهم كه ادامه دهنده راه دولت نهم به حساب می‌آید، راهكار حل تمامی این مشكلات را اجرای طرح ‌تحول اقتصادی یا همان هدفمند كردن یارانه‌ها می‌داند، اما كارشناسان اعتقاد دارند حتی این طرح كه از آن ‌به عنوان جراحی بزرگ اقتصاد هم یاد می‌شود، نمی‌تواند درمانی برای اقتصاد بیمار ایران باشد؛ چرا كه ‌اقتصاد ایران برنامه‌ پذیر نیست. 

محسن رنانی عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان درباره علل برنامه‌ پذیر نبودن اقتصاد ایران می‌گوید: ‌"در ایران امروز، بی‌ثباتی‌ها و عدم اطمینان‌ها در حوزه اقتصاد، سیاست و جامعه، هم در رفتار مقامات ‌سیاسی، هم در رفتارسیاستگذاران اقتصادی و هم در حوزه رفتار عمومی مردم، بسیار متغیر، رادیكال، ‌سریع، گسترده و پی‌درپی است. در شرایطی كه نااطمینانی‌ها خارج از حدود معقول، پذیرفته و قابل تحمل ‌باشد، اصولا بازیگران عاقل وارد بازی نمی‌شوند. بسیاری از كارگزاران اقتصادی در شرایط امروز ایران ‌ترجیح می‌دهند وارد بازی‌های اقتصادی بزرگ، زمانبر و سرمایه‌ بر نشوند.
شاید به همین علت است كه از ‌8‌/2 میلیون كارگاه شناسایی شده دركشور، 2/92 درصد آنها بسیار كوچك مقیاس (دارای یك تا 5 نفر ‌شاغل) و تنها یك درصدآنها دارای بیش از50 نفر شاغل بوده‌اند.كارآفرینی (به مفهوم مدیریت نوآور و ‌خطرپذیری كه با معرفی محصول جدید یا ابداع روش‌های جدید تولید و مدیریت، یا ابداع فناوری تازه، ‌فرصت‌های جدید اقتصادی می‌آفریند)در صنایع كلاسیك قرن بیستم عمدتا در بنگاه‌های نسبتا بزرگ مقیاس‌امكان‌پذیر بوده است. 
با وضعیتی كه اقتصاد ایران از نظر مقیاس بنگاه‌های اقتصادی دارد، طبیعی است كه ‌انتظار پدیداری انبوهی از كارآفرینان- كه برای رشد اقتصادی ضروری هستند- انتظاری بیهوده ‌است. به نظرمی‌رسد فقدان تركیب قابل قبولی از بنگاه‌های بزرگ، متوسط و كوچك مقیاس در اقتصاد ایران ‌ناشی از بی‌ثباتی‌های گسترده سیاسی و اقتصادی كه موجب نا اطمینانی شدید دراقتصاد ایران شده، می‌باشد. 
اگر‌اقتصاد ایران شرایط لازم برای تولید كارآفرین را ندارد، قاعدتا نمی‌توان آن را در چارچوب علم اقتصاد ‌مرسوم نیز تحلیل كرد؛ چراكه تحلیل‌های علم اقتصاد مرسوم، رشد و مدل‌های تعادلی ‌با فرض حضور عنصر"مدیریت كارآفرین" است."

وی در ادامه می‌گوید: "علم اقتصاد مرسوم (به‌ویژه در حوزه اقتصاد كلان و زمانی كه به مسائل سیاست‌ گذاری ‌توسط دولت می‌پردازد) درباره اقتصادهایی گفتگو می‌كند كه در آنها همه یا دست كم نزدیك به همه ، ‌واحدهای اقتصادی و قواعد آمره و ناظر بر فعالیت‌های اقتصادی به ویژه استانداردها را می‌پذیرند و رعایت ‌می‌كنند و دولت نیز به عنوان داور و ناظر اجتماعی نه تنها به تعریف دقیق این قواعد می‌پردازد بلكه بر ‌اجرای دقیق آنها نیزبه طور كارآمد نظارت دارد. 
چنین وضعیتی مستلزم آن است كه كل واحدهای ‌اقتصادی - به‌ویژه در بخش‌هایی كه بر سایر فعالیت‌ها اثر محركه دارند- به‌صورت قانونی و رسمی فعالیت ‌كنند. به عبارت دیگر، فعالیت‌های اقتصادی واحدهای خصوصی به صورت رسمی باشد. ‌مطالعات اخیر حاكی از این است كه نزدیك به 70درصد شاغلان در بخش كشاورزی، بیش از 35درصد ‌شاغلان در بخش صنعت، بیش از 45درصد شاغلان در بخش ساختمان و بیش از15درصد شاغلان در بخش ‌خدمات در ایران، دربخش غیررسمی فعالیت می‌كنند. 
به عبارت دیگر در اقتصاد ایـران، بـخـش بزرگی از ‌فعالیت‌های اقتصادی، خارج از حوزه نظارت و سیاست‌گذاری دولت عمل می‌كند، این وضعیت درسال‌های ‌اخیر نیز رو به تشدید بوده است و احتمالا با ورود موج شدید متقاضیان كار در سال‌های آینده، بیشتر هم می‌شود. 
البته در همه اقتصادها كم و بیش فعالیت‌های غیررسمی وجود دارد، اما در مورد اقتصاد ایران این فعالیت‌ها ‌نه تنها گسترده شده بلكه رو به افزایش هستند و وقتی در كنار ناكارآمدی جدی نظام اداری، فقدان ‌ساز و كارهای اصلاح سیستمی قرار می‌گیرد، می‌تواند اقتصاد ایران را به عرصه فعالیت‌های بی‌مهار، ‌بی‌ضابطه و خارج از استاندارد تبدیل كند. 
حاصل چنین وضعیتی در بلندمدت، ناتوانی از كسب، ذخیره، ‌نگهداری و ارتقای هر نوع سرمایه انسانی و اقتصادی است. علم اقتصاد مرسوم برای تبیین چنین اقتصادی ‌تدوین نشده است و كاربرد سیاست‌های آن در چنین اقتصادی جز تحمیل هزینه به اقتصاد نخواهد بود."

رنانی در توضیح راهكار خروج از این وضع می‌گوید: "كلید برون‌شد اقتصاد ایران از عدم تعادل‌های پی‌درپی ‌و از "مدارهای توسعه نیافتگی"، تنها و تنها در دست سیاستمداران است. اقتصاد امروز ایران حاصل دوران ‌بلندی از سیاست ‌ورزی غلط است. بدون بازگشت فرآیندهای سیاسی به سوی روندهای متعادل،قابل پیش‌بینی، ‌كم‌هزینه و هماهنگ با نظام اقتصادی و فناوری امروز دنیا، نسخه ‌پیچی‌های سیاسی برای اقتصاد ایران، جز ‌تحمیل هزینه، دستاوردی نخواهد داشت."

وی می‌افزاید: "در شرایط امروز ایران، ما در دوره "‌امتناع برنامه" به سر می‌بریم، یعنی دوره‌ای كه اقتصاد،‌ ‌"برنامه‌پذیر" نیست، بنابراین همه تحلیل‌های نظری، توصیه‌های سیاستی وبرنامه‌های اجرایی باید معطوف ‌به "سال صفر" برنامه‌ریزی شود. تئوری‌های علم اقتصاد مرسوم برای شرایط پس از سال صفر تدوین ‌شده‌ است. 
كاربرد آنها برای تحلیل شرایط پیش از سال صفر، خطای نظری و اجرای توصیه‌های آنها در این ‌شرایط، خطای مدیریتی خواهد بود. منظور از سال صفر، برنامه‌ریزی وضعیت یا مرحله‌ای است كه در‌آن، الزامات، شـرایـط لازم و حـداقـل اقـتـضائات ضروری برای اقدام به برنامه‌ریزی یا سیاست‌گذاری - كه نتایج ‌آن با درصد قابل قبولی ازخطا قابل پیش‌بینی باشد- فراهم است."

حمله "ارتش سایبر ایرانی" به توییتر

Posted: 18 Dec 2009 11:39 AM PST

سایت توییتردر نخستین ساعات صبح امروز، ۲۷ آذر ماه، مورد حمله گروهی با عنوان "ارتش سایبر ایرانی" قرار گرفت.
توییتر، یک شبکه اجتماعی اینترنتی است که فضایی برای گذاشتن پیام های متنی در اختیار کاربران خود قرار می دهد.

در طول مدت حمله، کسانی که به سایت توییتر مراجعه می کردند، به صفحه ای هدایت می شدند که در قسمت بالای آن، گروه حمله کننده خود را با عنوان Iranian Cyber Army یا ارتش سایبر ایرانی معرفی کرده بود.

در این صفحه تصویری از پرچمی سبز رنگ دیده می شود که روی آن عبارت "یا حسین" و در کنار آن بخشی از یک آیه قرآن دیده می شود.
در پایین صفحه نیز شعری نوشته شده که با این مصراع آغاز می شود: "اگر فرمان دهد رهبر بتازیم."

توییتر اعلام کرده حمله به سرورهای DNS این شرکت صورت گرفته است. سرورهای DNS مانند دفترچه تلفن عمل می کنند و کامپیوترهایی هستند که کاربران متقاضی یک آدرس اینترنتی خاص (مانند Twitter.com) را به کامپیوتری که سایت مورد تقاضا بر روی آن قرار دارد متصل می کنند.

در نتیجه این حمله بجای آنکه کاربران متقاضی سایت توییتر به سایت اصلی این شرکت متصل شوند، به سایت دیگری که پیام مورد نظر هکرها بر روی آن قرار داشت متصل می شدند.
مسئولین سایت گفته اند که درباره چگونگی حمله تحقیق خواهند کرد.

بلافاصله بعد از این حمله فعالیت سایت توییتر متوقف شد و بعد از حدود یک ساعت دوباره به حالت عادی بازگشت.

انتخابات ایران، موضوع محبوب سال ۲۰۰۹
سایت توییتر از جمله شبکه های اجتماعی بود که در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران و وقایع بعد از آن، برای اطلاع رسانی و برقراری ارتباط، مورد توجه معترضان به نتایج انتخابات قرار گرفت.

روز سه شنبه، ۲۴ آذر، توییتر در وبلاگ خود اعلام کرد که کاربران این سایت موضوع انتخابات ایران را به عنوان بحث برانگیزترین موضوع سال ۲۰۰۹ در سایت توییتر انتخاب کرده اند.

برخی حمله به توییتر را واکنشی به استفاده از این سایت توسط معترضین به دولت در ایران قلمداد کرده اند، اما هنوز هویت حمله کنندگان به سایت توییتر مشخص نشده است.

پیش از این نیز "ارتش مجازی ایران" سایت اینترنتی "موج سبز آزادی" را به شیوه ای کاملا مشابه مورد حمله قرار داده بود. موج سبز آزادی از جمله سایت هایی است که اخبار معترضین به دولت در ایران را پوشش می دهد.

درنگی در فتنه اخیر و راه‌های برون‌رفت از آن

Posted: 18 Dec 2009 09:09 AM PST

 محمد مهدی فقیهی، تابناک
وقتی میدان، سراسر پچ پچ شد و آتش غوغا درگرفت، اوضاع برای بلوا مساعد می‌شود، افراد، گروه‌ها و جریان‌ها هر کدام از سویی خیز بر می‌دارند و جسورانه می‌تازند، شعار می‌دهند و «هل من مبارز» مبارزه می‌طلبند؛ تا وقتی که صداها آنقدر اوج می‌گیرد که درهم تنیده و با هم آمیخته می‌شوند، چندان که هیچ صدایی جز غوغای کر کننده و نامفهوم به گوش نمی‌رسد.

غوغا که بالا می‌گیرد، آشوب و هرج و مرج هم از راه می‌رسند، سیاهی مطلق و غبار کورکننده بر میدان مستولی می‌شود و آتش فتنه روشن می‌شود و بالا می‌گیرد، تا جایی که طرفین چنان در هم می‌آمیزند که هیچ گروه و جریانی در جای خود نمی‌ماند.

هیچ کس نمی‌داند کیست؟ از کجا آمده، برای چه چیز آمده، اینک کجا ایستاده، در خاکریز خودی یا دشمن؟

حق و باطل با استیلای غبار و سیاهی بر میدان، در هم می‌آمیزند، دیگر حق دیده نمی‌شود «که برنامه طراحان فتنه همین بوده است که حق دیده نشود»، و کسی نتواند حق را ببیند و یا صدایش را بشنود.

صداها آنقدر زیاد و در همند که حتی سخن «پیشوا» هم شنیده نمی‌شود. و مگر چنین نبود که در غوغای «صفین» وقتی معاویه میدان را برای در هم ریختن اصحاب علی (ع) فراهم کرد، چنان بلوا و آشوبی به راه‌ انداخت که سخنان علی (ع) نه تنها شنیده نشد، بلکه حتی عمده اصحاب می‌خواستند که سخنان معاویه را از دهان علی بشوند، فتنه کور و کرشان کرده بود تا آنکه چنان کردند که معاویه می‌خواست.

قریب به اتفاق فریب خوردگان اصحاب علی (ع)، دشمن یا سرسپرده یا طرفدار معاویه نبودند، بلکه برای جنگ با معاویه آمده بودند، علی را دوست داشتند و به واقع حاضر بودند جانشان را در معرکه برای اهداف علی بدهند اما وقتی معاویه دست به کار فتنه شد و فتنه بالا گرفت، بیشتر اصحاب علی ناخواسته و ندانسته سرباز معاویه شدند، حق و باطل چنان با هم در آمیخت که قدرت تشخیص از اصحاب علی گرفته شد و این مساله تمام چیزی بود که معاویه می‌خواست.

قرآن در سوره «توبه» خطاب به پیامبر می‌فرماید: لقد ابتغوا الفتنه من قبل و قلبوا لک الامور «دشمنان با واژگونه نشان دادن مسائل، امر را بر دیگران مشتبه کردند تا به مقصود برسند.»

در کلام زیبایی، امیرالمومنین (ع) اهداف فتنه و چگونگی شکل گرفتن آن را چنین توصیف می‌فرماید:
ان الشیطان یسنی لکم طرقه و یرید ان یحل دینکم عقده عقده، و یعطیکم بالجماعه الفرقه،و بالفرقه الفتنه، فاصدفوا عن نزعاته و نفثاته و اقبلو النصیحه ممن اهداها الیهم، واعقلوا علی انفسکم.

«شیطان (آن که فتنه را طراحی و سازماندهی می‌کند) راه‌هایی پیش شما می‌نهد و طی آن را برایتان آسان جلوه می‌دهد، مراد او از فتنه این است، دلبستگی‌های دینی شما را یکی پس از دیگری از شما بگسلد، وحدتتان را بگیرد و به جایش تفرقه را جانشین کند و هنگامی که ایجاد اختلاف کرد، فتنه طراحی شده خود را عملیاتی می‌کند. پس مراقب فریب و فتنه آفرینی او باشید و نصیحت نصیحت گران را گوش کنید و در آن تامل کنید.»

وقتی غبار اندکی فرو می‌نشیند، جمعیت متفرقی را می‌بینی که هر یک زخمی برداشته‌اند، از این سو و آن سو و هر دوسو، به هر جا که می‌نگری، خسارت می‌بینی و ضایعه، درد و درد، این یعنی «فتنه»

در کوران این غوغاها و درگیری‌ها، سیاهی‌ها و غبارها همه صدمه دیده‌اند، همه زخم برداشته‌اند، همه جا ویران و سوخته است جز «طراح فتنه» که صحیح و سالم و خندان در گوشه‌ای نشسته، و سرحال و شاداب بر جهل جماعت و پیروزی خود قهقهه مستانه می‌زند.

در کلام دیگری امیرالمومنین (ع) می‌فرمایند: قد لعمری یهلک فی لهب الفتنه المومن و یسلم و فیها غیر المسلم: به جان خودم سوگند که در آتش فتنه، این مومنان هستند که آسیب دیده‌اند و این کفارند که به سلامت مانده‌اند.

پس در شرایط فتنه، آنان که در میدانند، همه‌شان لطمه زده‌اند و خسارت وارد کرده‌اند و زخم برداشته‌اند، ضرر کرده‌اند و ضرر زده‌اند. در این میان تنها کسانی خسارت کمتری به اهداف علی زده‌اند و سرباز خواسته یا ناخواسته دشمن نشده‌اند، که از سرچشمه «بصیرت» سیراب شده‌اند.

کسانی که قبل، حین و بعد از فتنه ماجرا را همان‌گونه که هست دیده‌اند و متوجه شده‌اند که برایشان طراحی شده، پس مواظب بوده‌اند تا جایی که ممکن است ره به به صواب و حقیقت طی کنند. نه از کمان «افراط» تیر انداخته‌اند و نه در «کمند» تفریط مانده‌اند.

پس فتنه، برنامه شیطان است و غوغاییان از هر سو یا مزدوران مزد بگیر او یا سربازان غیررسمی و بی‌جیره و مواجب شیطانند و یا حق مدارانی که چاره‌ای جز مقابله و درگیری ندارند. فتنه‌سازان از پیش می‌دانند که چه می‌خواهند و قرار است با شکل دادن فتنه و دمیدن در آتش هیاهو و غوغا چه سرمایه‌ای را بربایند و چه متاعی را بسوزانند.

سربازان فتنه، اما جماعت جاهل و نااگاهی هستند که بدون آنکه با تکیه بر بصیرت خط دشمن را خوانده باشند، در دام فتنه گرفتار شدند.

وقتی در میدان هستند، شاهد چیزهایی هستند و چشمشان چیزهایی را می‌بیند و گوششان صداهایی را می‌شنود که خرمن احساساتشان را به آتش می‌کشد و گرفتار در دام احساسات، مرکب راهوار یا تدارکاتچی فتنه سازان و غوغاییان می‌شوند.

علی (ع) می‌فرمایند: در هنگام فتنه در مقابل فتنه سازان، چونان بچه شتری باش که نه پشتی دارد که بتوانند سوارش شوند و نه شیری دارد که بتوانند آن را بدوشند و بنوشند. یعنی «اهل بصیرت».

اهل بصیرت به دنبال فرو نشاندن فتنه‌اند که هر چه فتنه دام یابد رهایی از آن دشوارتر و خسارت آن جبران ناپذیرتر خواهد بود که امام علی (ع) می‌فرمود: دوام الفتنه من اعظم المحن. « تداوم فتنه از بزرگترین دشواری‌ها است.»

اگر خواسته باشیم از کمند فتنه بگریزیم بایستی اهل بصیرت شویم و بصیرت بدون آنکه به درستی راهمان یقین داشته باشیم و در اطلاعات از رهبری تردید نکنیم امکان ندارد.

امیرالمومنین می‌فرمایند: ولایحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق: پرچم راه علوی را در هنگام فتنه نمی‌توان حمل کرد، مگر اینکه اهل بصیرت باشی، صبور و پایگاه‌های حق را به درستی بشناسی.

افراط‌گرایان و کسانی که از رهبری عبور می‌کنند و به جای درست کردن ابرو، چشم را هم کور می‌کنند، اینها حتی اگر اهل ایمان و اخلاص هم باشند ضررشان بیشتر از دشمن است.

در روایتی از امام صادق (ع) در مورد حضرت ابالفضل العباس آمده است: کان عمنا عباس بن علی (ع) نافذ البصیره: همانا عموی ما عباس بی علی (ع) دارای بصیرتی دقیق بود، عباس بن علی در همه اوقات پشت سر مقتدای خود بود، پس برای پرهیز از فتنه بایستی میدان در اختیار اهل افراط و تفریط نباشد، که امیر المومنین (ع) فرمودند: الجاهل اما مفرط اومفرط: جاهل یا اهل افراط است یا تفریط. و برای اداره کشور به ویژه در شرایط حساس، جهال و افراط گرایان به آسانی به خدمت این و آن در می‌آیند و البته بیشتر اوقات هم نادانسته، گاه مرتکب اقداماتی می‌شوند و یا سخنانی می‌گویند که خود، آغازگر فتنه است که فرمود: رب فتنه آثارها قول: چه بسا فتنه‌هایی که در اثر یک سخن پدید می‌اید.

کلام آخر اینکه امیرالمونین پس از ماجرای نهروان می‌فرمایند: انی فقاءه عین الفتنه «من چشم فتنه را از حدقه بیرون آوردم» که یعنی چنان کردم که فتنه از چشم محروم شد و چون کور شد به مقصود نرسید.


وظیفه امروز همه ما در این قطعه حساس تاریخ ایران نیز همین است. ما بایستی چشم فتنه را از حدقه بیرون آوریم و به شرایط فتنه پایان دهیم.

کشور ما امروز بیش از هر چیز به آرامش و بالاتر از آن به تحقق و تعمیق وحدت ملی و بهتر از آن به الفت و مودت ملی نیاز دارد و قصد دشمن از همه این فتنه‌ها تلاش برای نرسیدن به این هدف والا و ضروری است و اگر ما نتوانیم با اتکا به بصیرت به تعمیق وحدت، انسجام و مودت ملی دست پیدا کنیم نتوانسته‌ایم بر فتنه فائق آمده، چه رسد به انکه چشم فتنه را از حدقه بیرون آوریم. هدف دشمن ایجاد اختلاف و در پی آن تضعیف کشور و فروریزی بنیادهای تئوریک و از همه مهمتر تضعیف رهبری و خدشه وارد کردن به جایگاه ولایت فقیه است و این هدف شوم جز با میدان گرفتن افراط گرایان و در حاشیه ماندن سابقون متعهد به انقلاب و رهبری و از طرفی ایجاد و توسعه دامنه نارضایتی عمومی در حوزه‌های مختلف سیاسی اجتماعی و فرهنگی امکان پذیر نیست.

بنابرین عقل سیاسی و تکلیف دینی حکم می‌کند: 

1. هر چه سریعتر به تحلیل درستی از شرایط موجود و روند جاری برسیم.

2. ابعاد، اهداف و ابزار فتنه را به درستی بشناسیم و برای مقابله و ناکام کردن آن، از هر گونه اقدامات کتره‌ای (بدون برنامه و بدون تکیه بر بصیرت) بپرهیزیم و ضمن تمرکز در مدیریت و عملیات، تنها با تکیه بر برنامه‌های دقیق، مدون و منسجم عمل کنیم.

3. بنا بر اینکه شاخص‌ترین و واضح‌ترین هدف این فتنه تضعیف رهبری است، شایسته است در حمایت از رهبری از هیچ تلاشی دریغ نکنیم و تردید نداشته باشیم که تنها راه برون رفت از وضع موجود و نزدیک شدن به وضیت مطلوب، اطاعت و تبعیت از ایشان است. و فراموش نکنیم که در غیاب حمایت جدی، مخلصانه و تاثیرگذار سابقون انقلاب و نخبگان حوزه و دانشگاه از پیگیری مسائل کشور و حمایت از رهبری، میدان برای ترک تازی افراط گرایان باز و بازتر خواهد شد.

پس شایسته است همه گروه‌ها به گونه‌ای رفتار کنند که اولیای کشور بتوانند برای اداره صحیح و با نشاط کشور به حمایت مخلصانه و وفاداری و توانایی آنها اعتماد کنند.

فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهرویی که عمل بر مجاز کرد

گسست

Posted: 18 Dec 2009 08:51 AM PST

میترا یوسفی ، اخبار روز
انتشار فیلم پاره شدن عکس آیت الله خمینی در مراسم ۱۶ آذر امسال عکس العمل های متفاوتی را در میان صاحب نظران و فعالین سیاسی در پی داشت. 

برخی مانند مسیح علی نژاد آن را ادامه ی سناریوی انتخاباتی با دست اندرکاری صدا و سیما و رهبری جمهوری اسلامی برای ایجاد گسست بین بدنه ی مردمی جنبش سبز و اعضای شاخص آن (کروبی ،خاتمی، موسوی) دانستند و برخی دیگر به مانند محمد نوری زاد در موضعی دیگر گفتند: در کشوری که فراورده های فکری و سیاسی و معرفتی و اجتماعی و فرهنگی امام توسط برجستگان حکومت به شوخی گرفته می شود ، پاره شدن عکس امام ، احترام به اوست

در این میان عکس العمل های سران اصلاحات به زعم من بسیار جالب توجه است: تا آنجا که جبهه مشارکت در بیانیه خود بر هویت خط امامی تاکید می ورزد و برای پاسداشت مقامِ امامِ خود درخواست مجوز راهپیمایی می کند. در این میان محمد خاتمی پا را ازاین هم فراتر می گذارد و می گوید: «امروز برای همه ما امام خمینی معیار است»، تاکید می کند که امکان ندارد مردم و دانشجوی ایرانی به امام خمینی اهانت کنند و ادامه می دهد: به صراحت بگویم، امروز هم اکثریت جامعه ما امام و انقلاب را قبول دارند و به خون شهیدانشان احترام می‌گذارند و مدار و معیار همان آرمان‌های انقلاب اسلامی است.

بی گمان این موضع گیری های آقایان اصلاح طلب، به هیچ وجه منطبق با خواست های امروز اکثریت معترض و فعال در این جنبش مردمی نیست و نخواهد بود. 
امروز دیگر پاره شدن عکس امامی که تاریخ گواه و سند جنایت اوست، در برابر تجاوز، شکنجه و زندانی کردن صدها شهروند عادی و دانشجویان مبارز آن سرزمین، کوچکترین اهمیتی نمی یابد. اگر در این برهه تاریخی صحبتی از حوادث دهه شصت و تاکید مشخص موسوی بر آرمان های امام راحل نبود، نه به دلیل ضعف حافظه ی تاریخی بلکه تنها و تنها برای غنیمت شمردن فرصتی تاریخی بود برای رهایی از سیطره ی فاشیسم اسلامی.

آنچه امروز شاهد آنیم رویارویی اعضای شاخص این جنبش با آرمان ها، دغدغه ها و مطالبات نسل جوانی ست که هویت زده نیست، بت های شخصی ندارد و خواسته های روشنی در سر می پروراند و برای تحقق آن ها شجاعانه به میانه ی میدان آمده است... هتک حرمت را بر نمی تابد اما برای آن استثتا هم نمی پذیرد. 

درمان دردهای تاریخی اش را نه در دریدن عکس های این دیکتاتور و آن دیگری، بلکه در مبارزه ی پیگیر و مستمر و حضور فعال تا به رسمیت شناخته شدنِ حق اش در تعیین سرنوشت خود می داند.

بر این باورم که حضور تا به امروز اعضای احزاب اصلاح طلب در کنار جنبش مردم ایران، باور نکردنی و قابل تقدیر است اما باز ایمان دارم که اگر روزی این آقایان، منافع حزبی و یا بت های شخصی خود را فدای مطالبات مردم کنند و یا فقط یک قدم عقب بنشینند، افتخار همراهی و همیاری در این جنبش مردمی را از کف خواهند داد. همان افتخاری که تاریخ نصیب آنهایی می کند که می توانند با بهره گیری از این فرصت تاریخی در پیشگاه وجدان خویش و مردم رستگار شوند.

به جنبش مردم ایران، به خصلت های خلاق، پیگیر و یگانه اش ایمان دارم و بر این عقیده ام که پیروزی این جنبش مدرن و فاقد رهبری مرکزی، می تواند راهگشای آغاز مبارزات مردمی دیگری در خاورمیانه و سراسر جهان باشد.

از ایجاد گسست بین اصلاح طلبان حکومتی و بدنه ی جنبش مردمی ایران نمی هراسم زیرا که می دانم این مبارزه برای به قدرت رساندن هیچ حزب، دسته و یا گروه سیاسی نیست و نخواهد بود. این مبارزه مردمی ست که برای دستیابی به حقوق انسانی خود می رزمند و در این کلاسِ درسِ رزمِ بی امان، همه ی احزاب آزموده می شوند.

در آخر، بعد از قائله ی پاره شدن عکس خمینی در دانشگاه و تلاش بسیاری مبنی بر اثبات جعلی بودن فیلم پخش شده از رسانه ی ملی! (میلی) تنها یک سوال در ذهنم نقش بسته، و آن این است وقتی خبر بازداشت اهانت کنندگان به ساحت آن امام در رسانه ها منعکس می شود و یا وقتی امام جمعه شیراز، جسارت کنندگان را مرتد می شمارد و برای آنها حکم اعدام طلب می کند، عکس العمل اصلاح طلبان و حامیان بی قید و شرط آنها چه خواهد بود؟ آیا این بار عکس خمینی در زمانه ای که جنبش مترقی مردم ایران در سراسر جهان به رسمیت شناخته می شود، قربانی می گیرد و ما سکوت می کنیم؟

شاید زمان آن رسیده باشد که فرآیند جانشینی پدری به جای پدر قبلی را متوقف کنیم، و منِ آرمانی مان را بپروریم... روی سخن ام با شماست رفیقان و همرزمانم.

چشم فتنه را در بياوريم

Posted: 18 Dec 2009 08:12 AM PST

محمدحسن روزی‌ طلب، رجا نیوز
روز یکشنبه رهبر حكیم انقلاب اسلامی در سخنانی با صراحتی كم‌نظیر فرمودند: «بعد از انتخابات عده‌ای قانون‌شكنی و ایجاد اغتشاش كردند و زمینه‌ای را به وجود آوردند كه دشمن مأیوس و ناامید جان بگیرد و آن‌قدر جسارت پیدا كند كه در مقابل چشم انبوه دانشجویان علاقه‌مند به امام، انقلاب و نظام اسلامی به امام(ره) اهانت كند.»

ایشان همچنین فرمودند: «عقل حكم می‌كند، در قضیه اهانت به امام، به جای این‌كه منكر اصل قضیه شوید، اهانت را محكوم كنید و بالاتر از آن، به حقیقت و عمق این اقدام پی ببرید و متوجه شوید كه دشمن كجا را هدف گرفته و به دنبال چیست.»

ولی امر مسلمین جهان در ادامه برادران سابق را خطاب قرار دادند و گفتند: «چرا هنگامی كه امریكا، فرانسه و انگلیس از آنها حمایت می‌كنند، متنبه نمی‌شوند؟ وقتی هم آدم‌های فاسد از سلطنت‌طلب‌ها، توده‌ای‌ها و حتی رقاصان و مطربان فراری از كشور از بعضی افراد حمایت می‌كنند، اینها باید چشمشان باز شود و بدانند كه لابد كارشان یك ایرادی دارد.»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نهایت تكلیف برخی را این‌گونه تعیین كردند: «برخی افراد ظاهراً خودشان اصرار بر فاصله گرفتن از نظام و طرد شدن دارند.»

این بیانات صریح به اضافه موج محكومیت مردمی و ملی، سران فتنه را در یك چند راهی استراتژیك قرار داده است:

الف) پشیمانی و توبه:

در این گزینه موسوی و كروبی از تمام اشتباهات قبل مانند قانون‌شكنی، اغتشاشگری، تهمت به نظام و حمایت بیگانگان تبری می‌جویند و جزء قاعده جذب حداكثری قرار می‌گیرند. این گزینه از فردای انتخابات از روی میز موسوی و كروبی حذف شده و به قول موسوی اگر من هم كوتاه بیایم، طرفدارانم قبول نمی‌كنند و یا این‌كه بدنه جنبش سبز از رأس حرف‌شنوی ندارد.

ب) سكوت و بایكوت:

در این گزینه سران فتنه به مانند سال‌های سازندگی و دوم خرداد بیانات رهبر انقلاب را نمی‌شنوند و بدون موضع‌گیری همان راه قبلی را می‌روند. این گزینه نیز به دلیل سنگینی مواضع رهبری و ایجاد موج ملی امكان ندارد و موسوی، كروبی و خاتمی مجبور به موضع‌گیری هستند. كما این‌كه در چند روز اخیر مواضع متناقض از مونتاژ خواندن تصاویر صدا و سیما تا متهم كردن هواداران احمدی‌نژاد به توهین به امام، از سران فتنه شنیده شده است.

ج) تقابل:

در این سناریو موسوی، كروبی و خاتمی چه به عنوان شخصیت حقیقی و چه با عنوان حزبی، باقیمانده هوادارانشان را به خیابان‌ها می‌خوانند تا شعار «ما بیشماریم» را دوباره پس از 6 ماه ثابت كنند.

در این باره امروز مهدی كروبی گفته كه با موسوی صحبت كردم و قرار بر این شد كه برای راهپیمایی و محكوم كردن رفتارهای این چنینی یك درخواست مجوز [راهپیمایی] بدهیم. امیدواریم این حسن نیت ما پاسخ درخور و مناسب بگیرد اما در صورت مخالفت ما نمی‌توانیم عواقب حضور خودجوش مردم را برعهده بگیریم و هرگونه اتفاقی كه برای مردم بیفتد، مسئولیتش متوجه آقایان است.

در این سناریو سران فتنه، نقشه روز 30 خرداد 88 را دوباره تكرار می‌كنند. در روز جمعه 29 خرداد، رهبری تمام اشخاص و گروه‌ها را به وحدت و رعایت قانون دعوت كردند اما فردای آن روز مجمع روحانیون مبارز برای لوث‌كردن قانون و بیانات رهبری اعلام راهپیمایی از میدان انقلاب تا آزادی كرد كه این راهپیمایی بدون مجوز منجر به زد و خورد گسترده مخالفان و نیروهای انتظامی شد و برای ساعاتی تهران را در آشوب و اغتشاش فرو برد.

در واقع سران فتنه كه به قول رهبری اصرار بر طرد و دفع از نظام دارند، می‌خواهند تمام اركان انقلاب اسلامی مانند ولایت فقیه و قانون را مشمول ناآرامی‌ها و تنش‌ها معرفی كنند و خود در سایه این معركه غبارآلود، مدافع منافع مردم لقب گیرند و این‌گونه سفارشات جرج سوروس و بانیان جنگ نرم در امریكا و اسرائیل را اجرایی كنند.

همچنین قریب‌الوقوع بودن برخورد قضایی با سران فتنه، آنان را به اتخاذ چنین تصمیمی كه فقط منجر به التهاب بیشتر می‌شود، مصمم‌تر می‌كند. اما در مقابل این جریان، امت حزب‌الله چه رویكردی باید داشته باشد؟

الف) حفظ آرامش و اطلاع‌رسانی و روشنگری درباره ابعاد فتنه؛ روشنگری‌های رهبر انقلاب سبب شده تا جمعیت روز 25 خرداد 88 در روز 16 آذر به 2 هزار نفر برسد.

ب) تعیین تكلیف افرادی كه مدعی انقلاب و امام هستند اما سكوت یا فعل‌شان در جهت خواست بیگانگان است؛ مانند سیدحسن خمینی و برادران انصاری.

ج) بیانات روح‌اللهی رهبر انقلاب به مانند سخنان امام خمینی(ره) در روز 25 خرداد 60 بود كه به‌خاطر راهپیمایی جبهه ملی و نهضت آزادی علیه لایحه قصاص آنان را مرتد اعلام كرد. درواقع روند جدایی جبهه ملی از انقلاب اسلامی تا آنجا پیش رفت كه به الحاد و ارتداد آنان انجامید. اكنون جریان فتنه نیز همین مسیر را می‌پیماید و با اصرار بر آشوب و اهانت می‌رود تا برای همیشه از مسیر انقلاب دفع و طرد شود.

جریان حزب‌الله نیز همان گونه كه در عصر روز 25 خرداد با حضور در خیابان‌های تهران با شعار «ملی‌ها كوشن تو سوراخ موشن» و «حزب فقط حزب‌الله رهبر فقط روح‌الله» حكم تكفیر جبهه ملی را اجرایی كنند، این بار نیز به اذن رهبر انقلاب، طرد و مرگ جریان فتنه را رقم خواهند زد.

بعد از عکس خمینی، نوبت به آتش کشیدن حجاب است!

Posted: 18 Dec 2009 08:06 AM PST

مهرنوش موسوی ، تارنمای روزنه
پاره کردن عکس خمینی تازه اولین قدم مردم ایران است. اولین قدم برای رژه رفتن روی مقدسات این حکومت جنایتکار است. اولین قدم برای اینکه ایران صحنه هجوم ضد مذهبی و عدالتخواهانه مردم باشد. پاره کردن عکس خمینی هشدار مردم ایران به کلیت این نظام، به سمبلهای این حکومت است. 

این اقدام مردم ایران، بیشتر از هرکسی خیرمقدم گفتن همزمان به جنبش برابری طلبی برای ورود به مرکز جدال بر سر آینده ایران است. اگر خمینی یکی از سمبلهای این حکومت جنایتکار است، حجاب ستون  و سمبل دیگر این مقدسات منحوس و لمپنیسم حاکم بر جامعه است. حجاب را خمینی و همراهان جنایتکار دیروز و امروز وی با اسید، با پونز، با اعدامهای گروهی و تعرض خیابانی به زنان تحمیل کردند. مردم ایران نه خمینی و نه حجاب را داوطلبانه برنگزیدند. 

برای تحمیل خمینی، الله و اکبر و حجاب، به انقلاب 57 خون پاشیدند. روی دریایی از خون نسل جوان آن دوره این سمبلها را به جامعه ایران تحمیل کردند! جمهوری اسلامی بدون خمینی، بدون شعار الله و اکبر و حجاب یک روز سر پا نمی ماند. بیهوده نیست که درست به موازات پاره کردن عکس خمینی توسط مردم، نه فقط خامنه ای که موسوی و خاتمی و کروبی هم از اینهمه تهور، از بلندپروازی و اشتهای مردم ایران برای سرنگون کردن کامل حکومت و رژه رفتن روی سمبلهای دیگر آن نیز به شدت ترسیده اند.

خامنه ای و احمدی نژاد پاره کردن عکس خمینی را به موسوی و جنبش سبز نسبت میدهند، قمه چرخانی میکنند. موسوی و خاتمی مردم را "مشکوک" و "ضد انقلاب" خطاب کرده و عجز و لابه میکنند تا به آنها اجازه داده بشود تمثال خمینی را در خیابانها کول کنند و رژه بروند. معلوم نیست اینها سر پاره کردن عکس خمینی دعوا دارند یا سر مالخود کردن بیشتر این دیکتاتور خون آشام؟

از روزی که مردم عکس خمینی لمپن و چاقوکش را پاره کرده اند در صف طرفداران موسوی و جنبش سبز برای بیعت با امام و رهبری مسابقه است! نگاهشان کنید! از موسوی تا خاتمی بزدل، از کروبی تا مهاجرانی، از سازگارا تا مخملباف و بقیه ترجیح میدهند پاره کنندگان عکس خمینی را "مشکوک" و "ضد انقلابی" بنامند اما از دفاعشان از خمینی جلاد و هیتلر اسلام کوتاه نیایند. میدانند وقتی پای خمینی وسط بیاید دست همگیشان رو میشود. 

برای همین تلاش میکنند لااقل بلایی که بر سر خمینی آوردند بر سر بقیه سمبلها آورده نشود. عده ای از این دلقکهای سبزپوش اکنون برای نجات حجاب، روسری پوش شده اند. مسخره است! اگر خمینی با کمک موسویها، کروبیها، گنجیها، خامنه ایها، احمدی نژادها، رفسنجانیها و مخملبافها و مهاجرانیها روی صورت زنان ایران اسید پاشید، اگر آنها روسری را با پونز به صورت ما چسباندند، با شعار یا روسری یا تو سری روی موجی از سرکوب و کشتار مخالفین، حجاب را به مردم ایران تحمیل کردند، امروز صدای آمریکاها، بی بی سیها، سبزها، دو خردادیهای سابق و ورشکستگان امروز تلاش میکنند جلو برچیدن آن را بگیرند. اینها به اسم و بهانه مقابله با "دولت کودتا" نه فقط تلاش کردند سمبلهایی چون الله و اکبر را، عکس خمینی را، جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر را نجات بدهند/ به مردم در یک بسته بندی جدید حقنه کنند/تلاشی که عبث بود و باعث نفرت مردم از این جماعت شد، بل امروز نوبت حفظ حجاب نیز رسیده است. 

از صدای آمریکا تا بی بی سی، از سران جنبش سبز تا کسانی که با سر کردن این روسریها عدم آگاهی خود را بر پروژه های اینها به نمایش میگذارند، جنبشی را به نام جنبش مردان محجبه راه انداخته اند. خودشان میگویند هدف از روسری به سر کردن مردان جنبش سبز و نمایش آن در بی بی سی و صدای آمریکا اعتراض به تعرض به مجید توکلی است که برای اختفاء خود روسری به سر کرده بود. اما ما و مردم، ما و همه فعالین حقوق زن میدانیم که این فقط بهانه است. 

برای مبارزه علیه دستگیری و شکنجه، برای مبارزه علیه بیحقوقی زن و همه آحاد مردم، دست بر قضا باید به این حکومت و سمبلهایش تعرض کرد نه آنکه این سمبلها را روی دست بلند کرد. این فقط کلک و کلوک آخوندی، توده ای و ملی اسلامی بر علیه مردم است. حجاب مظهر بیحقوقی زن است. کسی که به هر دلیلی امروز داوطلبانه حجاب سر میکند، رسمن و علنن جلو مردم ایران ایستاده است. کسی که تلاش میکند الله و اکبر توی دهان مردم بیندازد، کسی که جلو مردم را برای گفتن مرگ بر جمهوری اسلامی میگیرد، کسی که جلو مردم را برای پاره کردن عکس خمینی میگیرد، کسی که افتخارش این است که علاوه بر داشتن ریش و پشم، حجاب نیز بر سر میکند، رسمن، علنن و در روز روشن کنار این نظام و علیه مردم سنگر گرفته است. 

با چه زبانی باید ملی اسلامیها، راستهای پرو غربی و طرفداران دست بدست شدن بدون سر و صدای قدرت از شاه به آخوند و از آخوند به مکلا فریاد بزنند که خواهان درهم کوبیدن این نظام نیستند؟ خواهان جمع شدن تام و تمام بساط اسلام در این مملکت نیستند. با چه زبانی بگویند که میخواهند تحت لوای موسوی و جنبش سبز برای حجاب آبرو بخرند؟ 
برای الله و اکبر و نصر من الله آبرو بخرند؟ برای حکومت آبرو بخرند. این حکومت را با جرح و تعدیل از زیر دست و پای مردم به هر شکلی در ببرند یا دست مردم را در پروسه تغییر آن کوتاه کنند؟

جنبش مردان محجبه طرفدار موسوی و سبز یک جریان عمیقن ارتجاعی است. این جنبش امروز به اسم اعتراض، حجاب به سر کرده است، فردا همین مردان محجبه جلو مردم را برای سوزاندن حجاب و برچیدن بساط ستم بر زن به اسم تبری از تندروی خواهند گرفت! علت روسری پوش شدنشان همین است! میخواهند جلو مردم را برای جمع کردن بساط حجاب بگیرند. میخواهند بر برادری و پیوندشان بر خمینی پافشاری کنند. 
آنقدر از مردم میترسند که دفاعشان را از خمینی و از حجاب و از الله و اکبر و سایر سمبلهای این ارتجاع دینی عتیق تحت لوای مبارزه با دولت کودتا پوشانده اند. اینها فقط کلک آخوندی است. حجاب علامت ستم و بیحقوقی زن است. اگر میشود صلیب شکسته هیتلر را برداشت به گردن آویزان کرد و ادعای مبارزه با فاشیسم داشت، میشود حجاب هم به سر کرد و ادعای مقابله با نظام داشت!

از روزی که جنبش انقلابی مردم ایران در خرداد امسال اوج گرفته است به انحاء مختلف شاهد تحمیل سمبلهای حکومت اسلامی به اشکال این مبارزه هستیم. تحمیل الله و اکبر، تحمیل رنگ سبز سیدی، تحمیل شعائر مردسالارانه و مذهبی، تحمیل بردن اعتراض به جای خیابان در مسجد و منبر، تحمیل و فروش آخوند به اسم آخوند سبز، گرفتن قرآن بر سر دستها، روزه گرفتن سبز و محرم برپا داشتن سبز، رفتن به نماز جمعه و اکنون دفاع از پاره نکردن عکس خمینی و محجبه شدن مردان طرفدار موسوی و جنبش سبز! همه این اقدامات را هم به اسم مبارزه فروخته اند. 

از قبل و به هزینه مبارزه مردم جای چنین سمبلهایی را باز کرده اند. اگر یکسال پیش در دانشگاه تهران کسی میگفت بگو الله و اکبر، دانشجویان توی گوشش میزند! میگفتند این شعار فاشیستی است! اگر قبل از انتخابات خود موسوی عکس خمینی سر دست میگرفت، کارگران لوله سازی اهواز به جای رضایت دادن به رسوا کردن وی، خودش و عکسش را یکجا وارد زباله دان میکردند، اگر یکسال پیش مردی محجبه میشد تا به این "شیوه" به جایی اعتراض کند همان فمینیستهای سازشکار اسلامی روی سرش میریختند. چه شده که امروز پاره ای نه فقط دفاع میکنند، بل بقیه هم لکنت زبان گرفته اند؟ 

به نظر من به این خاطر که همه کسانی که یا ساکتند، یا دفاع میکنند این حب را قورت داده اند که سرنوشت این جنبش گویا به انتربازی و دلقک بازی موسوی بستگی دارد. گویا باید به همین خاطر با موسوی راه آمد. گویا اینکه بر عکس نیست. یعنی اینکه این موسوی نیست که باید با مردم راه بیاید. این مبارزه مردم است که اینها را به جان هم انداخته و نه بر عکس!  

موسوی و کروبی و جنبش سبز هیچ خاصیتی به جز تلاش برای تحمیل افق ارتجاعی خود برای کنترل مبارزه مردم ندارند. همین! به همین خاطر به موازات و پابپای زدن نظام باید موسوی و جنبش سبز را نیز افشا کرد و زد. این تفاوت اوضاع امروز ایران با انقلاب 57 است. هرگونه آوانسی به موسوی و جنبش سبز دست بر قضا باعث تحمیل سرکوب و شکست به مردم ایران میشود. در ثانی ما جنبش خودمان را داریم. همانطور که ملی/اسلامی تلاش میکند روش و سمبلهای خود را به مردم غالب کند و ما نمیگذاریم، ما هم باید روش و سمبلهای خودمان را به مردم عرضه و تلاش کنیم مالخود کنند!

به همین خاطرما باید جنبش را دقیقن روی وجه ضد مذهبی و زنانه آن در مقابل اینها تقویت کنیم. از همین رو من از همه فعالین حقوق زن، فعالین کارگری، چپ دانشگاه، دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب، فعالین اپوزیسیون در داخل و خارج کشور، خداناباوران، ضد مذهبیها، آته ایستها و سکولاریستها میخواهم که برای کمک به مبارزه انقلابی مردم ایران و پیروزی آلترناتیو ضد مذهبی و برابری سالار بر علیه حجاب وارد میدان بشوند. 
حال که هم موسوی و هم خامنه ای به پاره کنندگان عکس خمینی دشنام داده قمه هایشان را نشان مردم میدهند، چپ جامعه ایران باید جلو آمده خود را صاحب این اقدام بکند. به باور من به موازات پاره کردن عکس خمینی و به آتش کشیدنش، باید حجابها نیز زیر پا افتاده، به آتش کشیده شود. 

هیچ آزاد اندیش و انقلابی، هیچ فعال حقوق اجتماعی نباید در ایران اجازه بدهد که روی مبارزه حق طلبانه مردم، این جریانات جلو آمده و برای ارتجاع اسلامی و سمبلهایش آبرو بخرند. نباید گذاشت روشهای آخوندی و اسلامی به مبارزه برحق مردم تحمیل شود. چون سازش و فروختن مبارزه مردم از همین امروز و از همین جا آغاز میشود. از طریق این جنبشها آغاز میشود. الان بزرگترین مسئله مبارزه مردم ایران جلوگیری از تزریق اسلام به اشکال و نحوه مبارزه مردم است. 

مبارزه ای که به نفس خود ضد مذهبی است. الان فقط با کهریزک نیست که جلو این مبارزه ایستاده اند. شعار الله و اکبر و محجبه شدن مردان روی دیگر سکه کهریزک است. یکی میزند، یکی همان سیاست و سمبلها را با کلک حوزه علمیه قم به اسم مبارزه میفروشد. هدف این جناح از رژیم اسلامی ساختن تصویر یک نوع اسلام میانه رو برای فردای اوضاع سیاسی ایران در دل تحرکات مردم است. 
اینها میخواهند سرنوشت افغانستان دوره کرزای را بعد از طالبان در افغانستان برای ما رقم بزنند. همین برادران حزب الهی و پرو غربی اینها در افغانستان نگذاشتند بساط حجاب و برقع در این کشور وربیفتد. اینها نگذاشتند در عراق بساط اسلام جمع بشود. همین خواب را برای ایران هم دیده اند. از الان مردانشان حجاب به سر میکنند تا در فردای تحولات سیاسی جلو "زیاده روی" زنان و مردم را بگیرند! نباید گذاشت! باید دستشان را نه فردا، که همین امروز قطع کرد!
 
از همین رو من از همه فعالین حقوق زن میخواهم به هر نحویی شده صدای خود را همزمان بر علیه حجاب، بر علیه زن ستیزی حاکم بلند کرده، در همه همایشهای خود به هر نحویی میتوانند حجاب را پرت کرده، به آتش بکشند و در عین حال جنبش ارتجاعی مردان محجبه سبز را نیز سر جایش بنشانند. باید رسمن و علنن صدای آمریکا و بی بی سی، موسوی و سران جنبش سبز را وادار به عقب نشینی و رسوا کرد.
 
سرپا کردن این جنبش و نمایش آن از این رسانه ها توطئه آشکار علیه مردم ایران است. اگر محجبه شدن مردان سبز و نمایش آن در صدای آمریکا و بی بی سی مشروع است، آیا آقای اوباما حاضر است برای حسن نیست خود در رابطه با مسئله فلسطین صلیب شکسته هیتلر به گردن کند؟
عکس خمینی را به همراه حجابها به آتش بکشید!

نگاه دیگران، تمرین دموکراسی

Posted: 18 Dec 2009 08:17 AM PST

سردبیر بخشی از امروز به تارنمای رویداد اضافه شده است که جای خالی آن پیش از این نیز احساس می شد. بخش "نگاه دیگران" قرار است محلی باشد برای انعکاس نظراتی که لزوما انتشار آنها به معنای تایید محتوای مطالب نیست.

مشی و روش "رویداد" در این مدت بر اساس اطلاع رسانی دقیق و بی طرفانه بوده است. همچنین رویداد عملکرد خود را در چهارچوب قوانین فعلی جمهوری اسلامی تعریف نموده و سعی می کند با پرهیز از خود سانسوری اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری را نیز رعایت نماید.

در این میان باید فراموش نکرد که بخشی از جامه ایران همیشه به علت شنیده نشدن دچار سانسور شده اند. ما در بخش "نگاه دیگران" سعی خواهیم کرد بدون قضاوت درباره محتوا تنها به شرط رعایت حداقل استانداردهای یک یادداشت برای انتشار منعکس کننده نظر همه دیدگاه ها باشیم.

لذا از همه جریانات سیاسی، گروه های اجتماعی، نویسندگان و روزنامه نگاران که حتی مشی و روش خود را مخالف با عملکرد فعلی ترنمای رویداد می بینند، دعوت می کنیم مطالب خود را با توجه به شرایط مندرج در این صفحه برای ما ارسال کنند.

پاره‌شدن يک عکس و ملت هميشه بدهکار

Posted: 18 Dec 2009 07:35 AM PST

فريبا داوودی مهاجر
راه مقابله با این کودتا رفتن به راهی نیست که از قبل برای شما مهندسی کرده‌اند. راه مقابله، کوبیدن بر همان طبلی نیست که صداوسیما آگاهانه آن را به‌صدا درآورده‌است. 
شما می‌توانستید به‌جای افتادن در مسیر مهندسی شده‌ی آقایان، صادقانه اعلام کنید که اساسا به دنبال حکومت و نظام و طرز تفکری هستید که بتوان در آن آزادانه ولو عکس رهبر و رییس جمهور را پاره کرد و به زندان نرفت. 
می‌توانستید اعلام کنید که اگر چه برای خودتان پاره‌کردن عکس را نمی‌پسندید اما از حقوق همه‌ی کسانی که به هر دلیل عکس یک رهبر سیاسی را پاره می‌کنند دفاع می‌کنید 

این روزها بحث پاره کردن عکس آیت الله خمینی و برائت جستن از آن تمام موضوعات پیرامون کودتای انتخاباتی در ایران را تحت الشعاع قرار داده است وبرخی روشنفکران و رهبران جنبش سبز را خواسته یا ناخواسته در دام خود میکشد .همه جا صحبت عبور از خط قرمزی است که معلوم نیست چرا خط قرمز است . 
آنچه بدیهی است آیت الله خمینی پروردگار نبودند و همچنان که آیت الله منتظری تذکر دادند یک انسان معمولی وغیر معصوم مثل همه ما بودند که معلوم نیست چرا پاره کردن عکس ایشان از سوی راست و چپ مانند گناه کبیره ای تلقی شده که همگی را از مسیر اصلی حرکت جنبش سبز منحرف کرده است . 

آنهم جنبشی که پیام اول و آخرش تقدس زدایی از تمامی ارکان حکومت وسیاست است جنبشی که می خواهد امکان نقد آزادانه از همه حاکمان و سیاستها برای همه مردم فراهم آید. اصولا مگر می شود سبز اندیشید و یک فرد و یک جریان را منزه از هر گونه انتقادی دانست و نزدیک کردن چاقوی تیز نقد به آیت الله خمینی را خط قرمزی تلقی کرد که هرگز نباید به آن نزدیک شد. و این در حالی است که همواره رعایت خط قرمزها دو سویه است.

جای شگفتی است در میان این همه هیاهو هیچکس صحبت از شکسته شدن خط قرمزهای یک ملت در ۳۰ سال گذشته به وسیله رهبرانی که در هاله قدسی پیچیده شده اند به میان نمی آورد .
انگاری در همه این ۳۰ سال این رهبران هیچ نقشی در اتفاقات پیش آمده نداشتند . رهبرانی که با انواع و اقسام وسایل تنبیهی و تشویقی و تبلیغی صاحب همه احترام و کرامت و بزرگی هستند و مردمی که پس از سالها که از انقلاب گذشته است هنوز باید برای به دست آوردن کرامت و احترام و حقوق انسانی خود کشته بشوند و از جان خود و فرزندانشان مایه بگذارند.

مگر می شود خطوط قرمز یک ملت را از فردای پیروزی انقلاب شکست و از مردم انتظار هیچ انتقادو عکس العملی نداشت . مگر میشود با مردم عهدی بست و به آنها وعده آزادی و برابری داد و در فردای نشستن بر اریکه قدرت آن عهد را شکست و از مردم خواست که هرگز درباره شکسته شدن این عهد سخنی به میان نیاورند.

آنانی که امروز نقد به آیت الله خمینی را عملی ضد انقلابی می دانند ،عمل ایشان در پای بند نبودن به وعده هاو تعهداتشان به ملت را چه می نامند. عهدی که فردای روز پیروزی انقلاب به وسیله ایشان شکسته شد چه نام دارد؟
من آن روزها نوجوانی ۱۳ ساله بودم و در رویای تحقق آزادی به وسیله ایشان سیر می کردم. به اینکه می گفتند باید ملت آقای خودش باشد و از فردای پیروزی انقلاب خود را ولایت فقیه نامیدند. 
اینکه شاه را مانع آزادی بیان و اندیشه و تظاهرات و مطبوعات می دانستند و فردای پیروزی هر گونه آزادی های عمومی که ملت برایش خون داده بود را در قانون اساسی منوط به حفظ مبانی اسلام و شرع کردند . 
اینکه شاه را مسئول پر بودن زندانها و ریخته شدن خون جوانان نامیدند و از فردای پیروزی حتی نیروهایی که در انقلاب نقش داشتند را فوج فوج به جوخه اعدام سپردند و در قبرستان های بی نام و نشان دفن کردند .من دیروز، امروز حق ندارم که ایشان را برای پای بند نبودن به و عده هایشان باز خواست کنم.

سوال من از همه آقایانی است که برای محکوم کردن پاره شدن عکس آیت الله خمینی در خواست راهپیمایی و تظاهرات کرده اند این است شما که در همه این سال ها از همه مواهب یک حکومت آپارتاید شیعی مردسالار برخوردار بودید آیا احساس اقشاری را که از تبعیض در جامعه به خاطر سنی بودن، زن بودن، کرد و ترک بودن، دگراندیش بودن، دین دیگری داشتن و یا حتی کم حجاب و بی حجاب بودن را درک می کنید و یا اساسا این افراد را صاحب حق میدانید .و حتی اگر آنها را صاحب حق نمی دانید می توانید انکار کنید که تمام این تبعیض ها در حکومتی اعمال شده است که معمار آن آیت الله خمینی بوده است . 

حکومتی که من را نصف یک مرد میداند .آنقدر ناقص العقل که نمی توانم قاضی یا رییس جمهورشوم .دیه و ارث و شهادتم نیم یک مرد است و مرد می تواند بر سرمن هوو بیاورد و نفقه ام رادر مقابل اطاعت جنسی پرداخت کند .حکومتی که حتی سنگ گور های مخالفان خودش را تاب نمی آورد . آیا می توانید انکار کنید معمار چنین حکومتی آیت الله خمینی بوده است و شما هر کس که او را نقد کند ضد انقلاب می خوانید . 
ما که در نوجوانی پیاده نظام شما بودیم هرگز چنین برداشتی از انقلاب نداشتیم که فکر کنیم روزی برای مخالفت با چنین قوانین تبعیض آمیزی ضد انقلاب می شویم . 
هرگز به مخیله ما در آن سنین نوجوانی نمی رسید که روزی روزنامه نگاران این مملکت را به نام حفظ انقلاب در زندان کنند . و به سر دانشجوی معترض چادر بکشند و به نشانه تحقیر وتمسخر عکس چادری او را در سایت های دولتی چاپ کنند. هرگز فکر نمیکردیم که نویسندگان را بربایند و در خانه هایشان آنها را کارد آجین کنند. 

زندانیان را شکنجه کنند و یا در تظاهرات مسالمت آمیز آنها را به گلوله ببندند. هرگز به ذهنمان نمی رسید که بانیان همین حکومت با همین قوانین تبعیض آمیز را به بند بکشند و انها را آمریکایی و عامل بیگانه بخوانند و اساسا مگر ما چه بدهی به شخص آقای خمینی داشتیم که اگر امروز اعلام کنیم منش ایشان در حکمرانی را نمی پسندیم ضد انقلاب و گناه کار می شویم و باید به آقایان کفاره بپردازیم و آقایان متکی به چماق و اسلحه و زندان برای ما شاخ شانه بکشند و بخواهند چنان گذشته به آنها سواری دهیم. ۳۰ سال پیش ارز ش های این مردم که برای آن انقلاب کردند به لجن کشیده شد. 
حتی ارزش های اسلامی به بازی گرفته شد و دین به مثابه یک ابزار که می توان به نام آن نان خورد و به آب و نانی دست یافت و به مال و قدرت اضافه کرد در جامعه حراج شد و باورهای مردم را نابود کرد.

آقایانی که امروز خود را آماده راهپیمایی برای مخالفت با پاره کردن یک عکس میکنید . من همه دغدغه ها شما و ترفندها و نیرنگ های حکومت برای کودتای دوم را درک میکنم . ولی راه مقابله با این کودتا رفتن به راهی نیست که از قبل برای شما مهندسی کرده اند. راه مقابله کوبیدن بر همان طبلی نیست که صدا و سیما آگاهانه آن را به صدا در آورده است. 

شما می توانستید به جای افتادن در مسیر مهندسی شده آقایان صادقانه اعلام کنید که اساسا به دنبال حکومت و نظام و طرز تفکری هستید که بتوان در آن آزادانه ولو عکس رهبر و رییس جمهور را پاره کرد و به زندان نرفت. می توانستید اعلام کنید که اگر چه برای خودتان پاره کردن عکس را نمی پسندید اما از حقوق همه کسانی که به هر دلیل عکس یک رهبر سیاسی را پاره می کنند دفاع می کنید . نه آنکه شما هم آنها را ضد انقلاب و مستوجب عقوبت بخوانید و تمام واژه هایی که در تمام این سال ها برای ما یادآور حذف و خشونت و خودی و غیر خودی است را یاد آوری کنید.

ما باید دست در دست هم دام هایی که مقابل جنبش سبز پهن می شود را به فرصت تبدیل کنیم .فرصتی که روح جنبش سبز ایران را به سیاست و حکومت تبیین کند و نگاه جنبش به ساختار سیاسی کشور را آرام آرام تبیین کند . 
ساختاری که متکثر است .به همه آرا عقاید احترام می گذارد و به زعم آقای موسوی آنها را به رسمیت می شناسد . در چنین نظامی حقوق همه انسان ها حفظ می شود و انسان ها می توانند در سایه انتخابات آزاد بر سرنوشت خود حاکم باشند و سبک زندگی خود را انتخاب کنند.

بنابر این به نظر می رسد، به جای پرداختن به هیاهوی طراحی شده بهتر است از نظر آقای منتظری تبعیت کنیم و مسایل پیش آمده را در بوق و کرنا نکرده و مردم را وادار به راهپیمایی نکنیم.

منبع: گویا نیوز

استامینوفن کدئین؛ پرمصرفترین دارو در ایران

Posted: 18 Dec 2009 06:07 AM PST

وزارت بهداشت ایران اعلام کرد قرص استامینوفن کدئین، پر فروش ترین داروی در ایران است.
ابراهیم شیبانی، معاون غذا و داروی وزارت بهداشت گفت قرص های آدلت کلد و آموکسی سیلین در رده های بعدی قرار دارند.

این در حالیست که مسئولان امور دارویی  تا کنون بارها داروخانه ها را از فروش بدون نسخه استامینوفن کدئین و سایر داروهایی که مانند این قرص ، حاوی مواد مخدر هستند منع کرده اند.

آقای شیبانی در گفتگو با خبرگزاری مهر اعلام کرد که 97 درصد از داروهای مصرفی ایران، داخل این کشور تولید می شود و تنها سه درصد از این داروها از خارج وارد می شوند.
به گفته این مقام وزارت بهداشت ایران، قبل از انقلاب، 75 درصد داروهای مصرفی از خارج وارد می شده است.

کارشناسان معتقدند استامینوفن کدئین باید با تجویز پزشک مصرف شود چون مصرف مداوم آن مانند داروهای دیگر عوارض سوء زيادی بر بدن دارد.
علی صفا کارشناس معاونت غذا و داروی وزارت بهداشت پیشتر گفته بود، مصرف زياد اين دارو با توجه به كدئين آن، موجب اعتياد می ‌شود و معتادان گاهی اوقات در روز 20عدد آن را يكجا می خورند.

آقای صفا با بيان اينکه مصرف استامينوفن كدئين براي افرادي كه ممكن است هنگام سردرد و يا تب از آن استفاده كنند، موجب اعتياد نمی ‌شود، گفت در اين مواقع هم دارو باید با تجويز پزشك مصرف شود. به گفته علی صفا ميزان مواد مخدر اين دارو در بازار ایران از 20ميلی گرم به 10ميلی گرم كاهش پیدا کرده، و قرار است اين ميزان هم به كمتر از 10ميلی گرم برسد تا عوارض كمتری برای مصرف‌كننده داشته باشد.

مدارک نیمه حضوری دانشگاههای خارجی ارزشیابی نمی شود

Posted: 18 Dec 2009 06:10 AM PST

وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری اعلام کرد از این به بعد مدارک دانش آموختگان دوره های نیمه حضوری دانشگاههای خارجی را درهیچ مقطعی به جز دکترا ارزشیابی نمی کند.
محمد جواد یزدان پناه ، مدیر کل امور دانش آموختگان وزارت علوم گفت با تصویب شورای ارزشیابی مدارک دانشگاههای خارجی مدارک مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد دانش آموختگان دانشگاههای خارجی بررسی و ارزشیابی نخواهد شد و تنها مدارک تحصیلی نیمه حضوری مقطع دکترا آن هم با لحاظ"شرایط خاص" قابل بررسی و ارزشیابی است.

آقای یزدان پناه به جزییات این شرایط خاص اشاره ای نکرد اما گفت این تصمیم به دلیل "افزایش ظرفیت های داخل و کاهش تقاضا" اتخاذ شده است.

تا پیش از این کمیسیون های ارزشیابی مدارک تحصیلی دانش آموختگان نظام های آموزشی نیمه حضوری و غیر حضوری بر اساس ضوابط موجود و با انجام بررسی های کیفی ارزشیابی می کردند و محدودیتی در این مورد وجود نداشت.

افزایش فشار بر دانشجویان دانشگاه آزاد نجف آباد و اهواز

Posted: 18 Dec 2009 06:40 AM PST

فشار به دانشجویان دانشگاه های آزاد شهر های مختلف همچنان ادامه دارد. در تازه ترین این فشارهای بسیاری از دانشجویان دانشگاه های اهواز و نجف آباد با حکم کمیته انضباطی از تحصیل محروم شده اند.
در پی اعتراضات و تجمعات سیاسی و صنفی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد و پس از احضار 59 نفر از دانشجویان این دانشگاه به کمیته انضباطی و صدور 30 حکم برای این تعداد به علت حضور در تجمع روز 13 آبان، اخبار موثق حاکی از آن است که 40 نفر دیگر از دانشجویان این دانشگاه در آستانه امتحانات پایان ترم، فایل هایشان بسته شده که ادامه این روند می تواند به محرومیت این دانشجویان از شرکت در امتحانات پایان ترم منجر شود.

به گفته این دانشجویان، اتهام آنان که پس از مراجعه به حراست دانشگاه به آنان تفهیم شد، شرکت در تجمعات صنفی و تجمع روز 16 آذر عنوان شده است.

لازم به ذکر است علاوه بر تجمعاتی که در روزهای 13 آبان و 16 آذر در این دانشگاه بر پا گردید، تجمعی نیز در روز 24 آبان در اعتراض به تفکیک جنسیتی در این دانشگاه برگزار شد که بنا بر گزارش ها، در نهایت با عقب نشینی مسئولان این دانشگاه از مواضع خود در قبال تفکیک جنسیتی سرویس های ایاب و ذهاب دختران و پسران همراه بود

همچنین از اهواز خبر می رسد پس از آنکه نزدیک به 100 دانشجوی دانشگاه آزاد این شهر پس از تجمع 13 آبان به کمیته انضباطی فراخوانده شدند برای بسیاری از این افراد احکام تعلیق صادر شده است.
این روند در مورد برخی دانشجویان خاضر در تجمع روزهای 16 آذر و پس از ان نیز اعمال شده است.

در اتفاقی دیگر دانشجویان این دانشگاه در تجمعی که روز چهارشنبه هفته گذشته برگزار کردند با پارچه های سبز و عکس هایی از آیت الله خمینی نسبت به سناریو توهین به امام خمینی اعتراض نمودند.
در این تجمع نزدیک به 30 نفر از دانشجویان توسط انتظامات و حراست دانشگاه برای ساعاتی بازداشت شدند. حراست دانشگاه این افراد را به اتهام وارد کردن غیر قانونی "تصاویر آیت الله خمینی و پارچه های سبز"  به دانشگاه ، به کمیته انضباطی معرفی کرده است.

دانشگاه‌های تک‌ جنسیتی بی اخلاقی را از بین می‌برد

Posted: 18 Dec 2009 04:15 AM PST

سرپرست موقت مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری معتقد است انگیزه‌هایی که می‌تواند باعث افت اخلاق در جامعه شود در کلاس‌های درس دانشگاه‌های تک‌ جنسیتی وجود ندارد هر چند که ممکن است این انگیزه‌ها در خارج از دانشگاه همچنان وجود داشته باشد. 
زهرا سجادی در گفت‌وگو با ایلنا، در رابطه با تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها گفت: "به نظر من دختران و پسران بسیار بهتر در دانشگاه‌های تک‌جنسیتی می‌توانند درس بخوانند چون در این دانشگاه‌ها گرایش‌‌های خاص وجود ندارد و انگیزه‌هایی که بخواهد باعث افت اخلاق شود در جوانان دانشگاه‌های تک‌جنسیتی از بین می‌رود هر چند که ممکن است این انگیزه در خارج از دانشگاه‌ها باز هم وجود داشته باشد. "

سرپرست موقت مرکز امور زنان وخانواده ریاست جمهوری گفت:‌ "در کلاس‌های درس دانشگاه‌ها امکان دارد مسائلی پیش ‌آید که دانشجو آن‌ گونه که باید و شاید نتواند درس بخواند. "
او با تاکید بر مناسب بودن دانشگاه‌های تک‌جنسیتی گفت: "دانشگاه الزهرا برای دختران و دانشگاه امام حسین برای پسران که هر دو تک‌جنسیتی هستند بسیار مناسب است و اگر آموزش عالی این توان را داشت که در همه دانشگاه‌ها تفکیک جنسیتی انجام دهد عالی بود. اما متاسفانه در شرایط کنونی به دلیل ظرفیت دانشگاه‌ها این امکان وجود ندارد، انشاءالله در آینده امکان تک‌جنسیتی شدن همه دانشگاه‌ها فراهم شود."
 
سجادی در رابطه با راه‌اندازی مراکز همسریابی در دانشگاه‌ها نیز گفت: "مسئله همسریابی برای جوانان از گذشته به صورت سنتی در جامعه وجود داشته اما اتفاقی الان افتاده این است که این مسئله به صورت NGO ای مطرح شده و در برخی از دانشگاه‌ها نیز همسریابی برای جوانان صورت می‌گیرد که به نظر من اشکالی ندارد. "
او ادامه داد: "اگر این همسریابی‌‌ها با ساز و کار درست صورت گیرد و افراد متعهد و با تجربه عهده‌دار این مسئولیت شوند، می‌تواند مناسب باشد." 
سرپرست موقت مرکز امور زنان وخانواده ریاست جمهوری توضیح داد: "اگر کسانی که متولی امر همسریابی می‌شوند در هنگام انتخاب همسر برای جوانان فکر کنند که برای دختر و پسر جوان خودشان در جست‌وجوی همسر هستند و احساس تعهد لازم را داشته باشند عملکرد این مراکز بسیار مناسب است. "

سجادپور: با هنرمندان فیلم‌های بدون مجوز، برخورد می‌شود

Posted: 18 Dec 2009 05:54 AM PST

اگر فیلمی خارج از روال و بدون پروانه ساخت ساخته شود هیچ تضمینی وجود ندارد كه بتواند در جشنواره های داخلی و خارجی شركت كند و حتی اجازه اكران در داخل را نیز نخواهد داشت
علیرضا سجادپور مدیر كل اداره نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی دولت احمدی نژاد ، در پی برگزیده شدن "محمد رسول‌اف" و بازیگر آن "حسن پورشیرازی" با فیلم ایرانی بدون مجوز "كشتزارهای سفید" در جشنواره دبی، اظهار داشت: به گذشته كاری ندارم اما به عنوان عضوی از تیم جدید مدیریتی سینمای ایران بار دیگر اعلام می‌كنم كلیه هنرمندانی كه با یك فیلم بدون پروانه ساخت، همكاری كنند، برخورد می‌شود و از این پس آنها مورد تنبیه این اداره كل قرار خواهند گرفت. 

وی افزود: "من بلافاصله در روزهای اول شروع مدیریتم در اداره كل نظارت و ارزشیابی روی این موضوع تأكید كرده بودم."
سجادپور گفت: "درمورد موفقیت "كشتزارهای سفید" در دبی، باید بگویم كه این فیلم یك سال قبل تولید شده و در دوران مدیریت من آماده نشده و طبیعتا نمی‌توانم نسبت به تولید و حضور بین‌المللی آن واكنش نشان دهم اما همین جا اعلام می‌كنم كه از این پس با هر كسی كه در دوران مدیریت جدید سینمای ایران به این طرف، بدون پروانه ساخت كار كند و فیلمی را بسازد، به شدت برخورد خواهیم كرد."

سران فتنه را به بدترین وجه ممکن اعدام کنید

Posted: 18 Dec 2009 04:10 AM PST

نماینده علی خامنه ای در بنیاد شهید با استناد به یکی از آیات قرآن تاکید کرد: "باید سران فتنه به بدترین وجه ممکن اعدام شوند زیرا در هر کشوری در جهان با هر اندازه ادعای دموکراسی، با براندازان همانگونه می‌شود که قرآن فرموده است."
در راهپیمایی كه امروز به دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی صورت گرفت، حجت الاسلام رحیمیان ، نماینده علی خامنه
حجت الاسلام رحیمیان ، نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید در سخنانی که در جمع راهپیمایان امروز تهران بیان داشت با اشاره به حضور 40 میلیونی مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته خاطرنشان كرد: "مردم با آرای خود به نظام اسلامی، قانون اساسی و ولایت فقیه رای دادند. در این میان یادمان باشد كه در زمان حیات امام خمینی(ره) و هم در زمان حاضر و هم در هر زمان دیگری، همواره یك عده از اشرار و نابخردان در جامعه حضور داشته و دارند."

پیش از این شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ، از "اقشار مختلف مردم" دعوت کرده بود که پس از نمازجمعه این هفته ، در محکومیت "اهانت" به عکس آیت الله خمینی در سراسر کشور تظاهرات کنند اما به گزارش خبرنگار رویداد این راهپیمایی ها علارغم سازماندهی گسترده با استقبال سرد روبرو شد.

در همین حال نماینده رهبری در بنیاد شهید در جمع راهپیمایان تهرانی مدعی شد: "چنانچه افرادی منافق جسارتی انجام دهند، از آنها انتظاری نیست اما عوامل و عناصری که زمینه این جسارت را فراهم می‌کنند و به فتنه دامن زده و آتش آن را روشن می‌کنند، فضا را به آنجا رسانده‌اند تا این عده معدود شرور، در ماه رمضان به روزه‌خواری تظاهر کنند." 

رحیمان تصریح کرد: "تظاهر به روزه‌ خواری در ام‌ القرای جهان اسلام، علیه قدس در روز قدس شعار دادن و شعار علیه تمام میراث امام زیر پرچم سبزی که منافقان برافراشته‌اند از پاره کردن عکس امام هم بالاتر است." 
وی با استناد به یکی از آیات قرآن تصریح کرد: " باید سران فتنه به بدترین وجه ممکن اعدام شوند زیرا در هر کشوری در جهان با هر اندازه ادعای دموکراسی، با براندازان همانگونه می‌شود که قرآن فرموده است."

در این راهپیمایی شعارهایی همچون سران اغتشاشات اعدام باید گردد، مدعی جمهوری ایرانی تو دشمن اسلامی و قرآنی و... سر می‌دادند. 

استقبال سرد "مردمی" از تظاهرات دولتی

Posted: 18 Dec 2009 03:49 AM PST

در حالی که تلویزیون جمهوری اسلامی سعی داشت تظاهرات دولتی امروز جمعه 27 آذر را "باشکوه" ترسیم کند اما به گزارش خبرنگاران رویداد راهپیمایی ها با عدم استقبال عمومی روبرو شده است.
پیش از این شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ، از "اقشار مختلف مردم" دعوت کرده بود که پس از نمازجمعه این هفته ، در محکومیت "اهانت" به عکس آیت الله خمینی تظاهرات کنند اما این راهپیمایی ها علارغم سازماندهی گسترده با استقبال سرد  روبرو شد.

به گزارش خبرنگاران رویداد از شهرهای مختلف ایران ، حضور مدارس دخترانه راهنمایی و دبیرستان در این راهپیمایی ها بسیار پر رنگ بود. بسیاری از شاگردان این مدارس با لباس فرم مدارسشان در راهپیمایی شرکت کرده بودند.
همچنین در تصاویر تلویزیونی نیز پارچه نوشته هایی با نام مدارس مختلف در راهپیمایی های سراسر کشور دیده می شد.

از سوی دیگر در برخی شهرها تعداد راهپیمایان حتی به میزان نمازگزاران جمعه نیز نبوده است. بخشی از نمازگزاران حاضر به همراهی با راهپیمایی دولتی نشده اند و به وضوح شکاف میان نیروهای هوادار حکومت مشخص شده است.

یک شاهد عینی در تهران به خبرنگار رویداد گفت که ده ها دستگاه اتوبوس و مینی بوس را دیده است که سربازان وظیفه ، سالخوردگان و برخی ساکنان خانه های سالمندان و دانش آموزان کم سن و سال را به نماز جمعه آورده بودند.

به گزارش خبرنگار رویداد، گرچه این راهپیمایی قرار بود به عنوان محکومیت توهین به ساحت امام خمینی برگزار شود اما بیشتر شعارهایی که زا بلنگوها اعلام می شد علیه سران جنبش سبز و در حمایت از آقای علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی بود.

خبرگزاری هوادار دولت فارس گزارش داد: "راهپیمایان با سردادن شعارهایی چون "ای رهبر آزاده، آماده‌ایم آماده "، "هیهات من‌الذله "، " حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست "، "خامنه‌ای خمینی دیگر است ولایتش ولایت حیدر است " و "ولایت فقیه اصل دین است رهبر اتحاد مسلمین است " اعتراض خود را به عمل وقیحانه مدعیان دروغین خط امام و رهبری در اهانت به ساحت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران اعلام كردند."

خبرگزاری ایلنا نیز در گزارش خود از راهپیمایی نوشت: "ای سران فتنه این آخرین پیام است ، مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر منافق، یاد امام خمینی پاینده باد رهبر ما خامنه‌ای زنده باد، نهضت ما نهضت انتظار است اطاعت از رهبری اعتبار است، فریاد ما همیشه اینچنین است مرگ در انتظار خائنین است، رهبری ملت ما الهی است خط بدون رهبری گمراهی است، ولایت فقیه اصل دین است محور اتحاد مسلمین است، صدا وسیمای ما تشکر تشکر از جمله شعارهایی بود که راهپیمایی‌ کنندگان سر دادند."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر