۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

سایت خبری تحلیلی رویداد

سایت خبری تحلیلی رویداد


لزوم تشکيل دادگاه فوتبال

Posted: 29 Nov 2009 05:40 AM PST

علی عالی
1- انگار هیچ اتفاقی در فوتبال ایران نیفتاده است، انگار همه چیز سر جایش است، انگار همه از این شرایط راضی هستند و چندان علاقه یی به انتقاد از وضع فعلی ندارند. در این فوتبال همه به جایی رسیدند، فلان دولتمرد که تنها عضو هیات رئیسه باشگاه پرطرفدار بود، امروز رئیس سازمان ورزش است و بهمان دولتمرد که رئیس مجمع باشگاه پایتخت بود حالا رئیس سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران است و البته بسیاری دیگر از این فوتبال رشد کردند و بالا رفتند... اما خود فوتبال ... مظلومیت اش تمام ناشدنی است. فوتبال ایران امروز ضعیف ترین روزهای خود را می گذراند و گویی هیچ اراده یی برای برخاستنش نیست.

2- محسن صفایی فراهانی به عنوان معمار فوتبال نوین ایران در زندان است و فوتبال از کسب تجربیاتش محروم شده. محمد دادکان به عنوان مدیر موفق فوتبال خواسته های درستی دارد که دولت حاضر به پذیرشش نیست. علی کفاشیان هر روز شمشیر برکناری را بر بالای سرش می بیند و بیشتر از آنکه به آینده فوتبال فکر کند به امروزش می پردازد... فوتبال مظلوم و گناهکار مشخص است اما هیچ کس جرات ندارد حرف بزند.

3- چرا امروز فوتبال به این روز افتاده است؟ مقصر قطبی است یا کفاشیان؟ مقصر علی آبادی است یا سعیدلو؟ مقصر دادکان است یا دایی؟ مقصر دلال ها هستند یا مدیران و مربیان؟ امروز بیشتر از هر زمان دیگری فوتبال ایران محتاج «روشنگری» است تا سهم هر فرد، گروه و جریان مشخص شود. فوتبال برشی از اوضاع هر جامعه یی است و شاید همگام با جامعه باید «دادگاهی» در فوتبال ایران تشکیل شود و حقایق آن با مردم در میان گذاشته شود. یقین بدانید فوتبال ایران اسیر جریان مرموزی است که از ابتدای حرفه یی شدنش با آن دست و پنجه نرم می کند؛ جریان مرموزی که به کار گیری مدیران کارنابلد را می پسندد، سیکل مربیان را بسته نگه می دارد، از برنامه ریزی دوری می کند و توسعه فوتبال را می پسندد و تنها «روشنگری» می تواند ابعاد این جنایت بزرگ در حق فوتبال را علنی کند.

4- بازیکن باشگاهی در آخرین بازی تیمش 12 کیلومتر در لیگ می دود اما همان بازیکن در بازی ملی فقط شش کیلومتر می تواند بدود. باشگاه های ایرانی در لیگ می درخشند اما در لیگ قهرمانان آسیا در همان مرحله اول حذف می شوند. چرخه فوتبال ایران تولید ندارد و جذاب ترین محصولش هنوز مربوط به دهه قبل است؛ علی کریمی و آرش برهانی. سال گذشته سازمان بازرسی از چهار باشگاه صنعتی تحقیق و تفحص کرد اما هیچ گاه گزارش تکان دهنده شان منتشر نشد. سال هاست مربی جدیدی به چرخه فوتبال ایران اضافه نمی شود؛ مربی بادانش و به روز و مطلع. مدیران جای همدیگر می نشینند. سال گذشته چند دلال دستگیر می شوند اما ناگهان آزاد می شوند و باز هم به فعالیت شان ادامه می دهند. بسیاری از مربیان دارای پرونده های عجیب و غریب اخلاقی هستند. مربیان همدیگر را قبول ندارند. کارشناسان توان ریز شدن در فوتبال را ندارند و به کلیات بسنده می کنند، چرا که دانش تحلیل ساختار فوتبال را ندارند ... فوتبال خیلی مظلوم است.

5- دادگاه فوتبال احتیاجی به قاضی و مدعی العموم ندارد. دادگاه فوتبال یعنی این اجازه به رسانه ها داده شود تا بنویسند و حقایق را منتشر کنند. این اجازه به رسانه ها داده شود که از هزینه های باشگاه های دولتی و پول های بی حساب و کتاب در گذشته و حال پرده بردارند، اسناد گزارش های نهادهای بازرسی دولتی را منتشر کنند و نقش افراد را مشخص کنند. فوتبال با این «ندیدن ها»، «نشنیدن ها» و «ننوشتن ها» به ورطه مردگی رسیده است و امروز رئیس فدراسیون ادعا دارد که فوتبال ایران درجه دوم است. بله، فوتبال ایران در حال جان دادن است و خیلی ها از اینکه فوتبال دیگر بزرگ نیست خوشحالند. درست است آقای...؟،

از شکایت "از موسوی بخاطر بی خوابی" تا "دانشگاه غیر انتفاعی همسر وزیر سابق"

Posted: 29 Nov 2009 05:21 AM PST

مطالب ستون پیدا و پنهان روزنامه اعتماد امروز یکشنبه 8 آذر 1388 به آخرین ناگفته های دلیل توقیف روزنامه همشهری،  دلیل شکایت از موسوی ، ماجرای دانشگاه  همسر وزیر سابق علوم ، تفهیم اتهام به عباس حکیم زاده و مطالب خواندنی دیگر اختصاص دارد.
- ناگفته های توقیف همشهری؛ چند روز بعد از توقیف روزنامه همشهری توسط هیات نظارت بر مطبوعات و سپس رفع توقیف آن توسط قوه قضائیه، حسین انتظامی نماینده مدیران مسوول مطبوعات در این هیات برای اولین بار ناگفته های مهمی را از روند توقیف مطبوعات مطرح کرده است. انتظامی در وبلاگش نوشته است؛ وقتی در جلسه اخیر هیات نظارت بر مطبوعات آقای حسن کامران نماینده اصفهان و عضو هیات گفت به رغم تعطیلی مجلس، فقط به خاطر مطرح کردن پرونده روزنامه همشهری و یکی دو نشریه دیگر به تهران آمده است نتیجه قابل حدس بود زیرا آقای کامران توانایی خوبی در همراه کردن برخی اعضا با خواسته خود دارد.

- بی خوابی دلیل شکایت از موسوی؛ روزنامه «وطن امروز» به چاپ شکوائیه یی علیه مهندس موسوی اقدام کرده است. در این شکوائیه که بدون ذکر نام خطاب به آیت الله لاریجانی رئیس قوه قضائیه نوشته شده است، علت اصلی شکایت از میرحسین موسوی «بی خوابی همسر و به خطر افتادن سلامت فرزند» شاکی به علت معطل شدن در ترافیک و ترسیدن از شلوغی های بعد از انتخابات ذکر شده است.

- بی خبری از وضعیت بهمن احمدی امویی؛ محاکمه بهمن احمدی امویی روزنامه نگار که در شامگاه 30 خردادماه امسال بازداشت شده، روز شنبه 21 آذرماه سال جاری در شعبه 26 دادگاه انقلاب برگزار می شود. این در حالی است که احمدی امویی هم اکنون در سلول انفرادی کامل به سر می برد. به گزارش کلمه خانواده بهمن امویی همچنین می گویند وقتی هفته گذشته برای ملاقات با فرزندشان به زندان اوین مراجعه کردند مسوولان اعلام کردند او ممنوع الملاقات است و حق هیچ تماسی با خانواده اش را ندارد.

- تفهیم اتهام به عباس حکیم زاده؛ عباس حکیم زاده دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت که پنجشنبه مورخ 28 آبان ماه در منزل توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، روز شنبه 30 آبان جهت تفهیم اتهام و صدور قرار بازداشت به دادگاه انقلاب تهران منتقل شد. به گزارش خبرنامه امیرکبیر اتهام تفهیم شده به عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت «اقدام علیه امنیت ملی» عنوان شده است.

- دانشگاه غیرانتفاعی همسر زاهدی ؛ وزیر علوم دولت نهم در آخرین روزهای مسوولیت خود موافقت این وزارتخانه را با صدور مجوز برای تاسیس یک دانشگاه غیرانتفاعی به نام همسر خود صادر کرده است. به گزارش آینده این موسسه غیرانتفاعی ویژه دختران است و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز پیرو مذاکرات انجام شده این مجوز را صادر کرده است.

- قطع سهمیه کاغذ و تحریم آگهی دولتی نشریات مستقل و منتقد بوشهر؛ رئیس خانه مطبوعات بوشهر گفت؛ سهمیه کاغذ نشریات مستقل و منتقد در بوشهر قطع شده و نشریات مستقل و منتقد بوشهر مورد تحریم آگهی های دولتی قرار گرفته اند و از این رو وضعیت نابسامانی گریبانگیر نشریات مستقل بوشهر شده است. به گزارش نواندیش یونس قیصی زاده افزود؛ تحریم آگهی های دولتی و قطع سهمیه کاغذ نشریات مستقل بوشهر باعث شده نشریات مستقل بوشهر به عنوان قدیمی ترین، پرتیراژترین و تاثیرگذارترین نشریات استان دچار مشکل مالی شده و نتوانند انتشار منظمی داشته باشند. رئیس خانه مطبوعات بوشهر افزود؛ اعتراضات مدیران مسوول نشریات مستقل استان در خصوص قطع سهمیه کاغذ و تحریم آگهی های دولتی تاکنون به نتیجه یی نرسیده است.

الهام: بسيج کارخانه ها را فتح کند

Posted: 29 Nov 2009 04:37 AM PST

غلامحسین الهام گفت بسیج باید در دوره خصوصی سازی کارخانه ها را فتح کند.
به گزارش فارس عضو حقوقدان شورای نگهبان در جمع بسیجیان فریدونکنار با بیان این مطلب اظهار داشت؛ بسیج باید در دوره خصوصی سازی کارخانه ها را فتح کند و قدرت اقتصادی واقعی کشور را در دست بگیرد و نگذارد اقتصاد در عصر خصوصی سازی به دست گروه های خاص انحصارطلب و سرمایه سالار بیفتد.

طعم تلخ سياست زدگی

Posted: 29 Nov 2009 04:14 AM PST

هما شیرزاد ، روزنامه اعتماد
حرف زدن درباره متوفیان در ایران، به جز آنکه ذکر خیری باشد و طلب مغفرتی روا و پسندیده نیست و به دلیل ارزش های اخلاقی حاکم بر جامعه و اصول مذهبی، ماندگان کمتر به سخن گفتن درباره درگذشتگان زبان می چرخانند و اگر نوع مرگ پر اما و اگر نباشد، حتی اگر حقی هم بر گردن متوفی داشته باشند باز هم ترجیح می دهند اگر زبان به خیر نمی گردانند حداقل سکوت پیشه کنند و اگر فاتحه یی بدرقه راه نمی کنند حداقل گوشه و کنایه یی نزنند. 

اما در هفته یی که گذشت برخی حواشی در مراسم تشییع جنازه علی کردان دومین وزیر کشور دولت نهم زنگ های خطر دوباره را نسبت به ظهور و بروز یک بی اخلاقی سیاسی دیگر به صدا درآورد. بنا بر آنچه خبرگزاری های رسمی کشور گزارش کردند محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدی نژاد در حاشیه این مراسم علت مرگ کردان را «استیضاح» وی و در لفافه استیضاح کنندگان او دانسته بود؛ «دیدم برخی جاها نوشته اند مرحوم کردان از یک بیماری صعب العلاج رنج می برد و در اثر این بیماری فوت کرده است. این در حالی است که بنا بر آنچه پزشک وی گفته بود آثار بیماری قبلی در وی نمانده بود و به نظر من مجموعه رفتارهایی که در مورد کردان انجام شد یکی از عللی بود که وی را در این سن به خاک سپرد.» 

رحیمی در پاسخ به این پرسش که آیا وی شیمیایی بوده و شهید محسوب می شود نیز تاکید کرد؛ «گویی آقای کردان وقتی بعد از بمباران شیمیایی عراقی ها برای بازرسی به پیرانشهر رفته بود به مواد شیمیایی آلوده شد. البته ما هم که از دوستان وی بودیم از این موضوع اطلاعی نداشتیم و ظاهراً او در جلسه استیضاح خود به این مساله اشاره کرده بود.»

اظهارات رحیمی درباره کردان و گرفتن انگشت اتهام به سوی استیضاح کنندگان وزیر مخلوع کشور در شرایطی ابراز شد که نه تنها رسانه های کشور از چندی پیش از بیماری و وخامت حال او گزارش داده بودند بلکه «فارس» یکی از خبرگزاری های رسمی کشور که به حامیان دولت نزدیک است در گزارشی اعلام کرد «علی کردان به دلیل نوعی بیماری خونی به نام «مولتیپل میلوما» که نوعی بیماری بدخیم خونی است و پس از اینکه 19 روز در بخش آی سی یو بیمارستان بستری شده بود دار فانی را وداع گفت.» بنا بر این گزارش «گلبول های سفید خون وی بعد از شیمی درمانی به شدت کاهش یافته بود که با علائم سرماخوردگی بستری و در نهایت به بیماری آنفلوآنزای نوع A دچار شد.» 

علاوه بر «فارس» دیگر پایگاه های رسمی ابتلای وی به بیماری های ریوی، کلیوی، کبد و مغز را علت مرگ وی عنوان کردند. اما جدا از اظهارات رحیمی به رغم این گزارش ها حمل برخی پلاکاردها در مراسم تشییع وی قابل توجه بود؛ پلاکاردهایی با مضمون «حق با سکوت بود صدا در گلو شکست» و «عزا عزاست امروز، کردان مظلوم ما پیش خداست امروز»؛ مضامینی که در کنار اظهارات رحیمی انگشت اتهام را متوجه استیضاح کنندگان کردان می کرد. 

امری که پاسخگویی اش به نبش قبر گذشته کسی می انجامد که درگذشته است و شاید پاسخ دادن به آن از لحاظ اخلاقی برای متهمان درست نباشد و از این روست که برخی ناظران مطرح کردن آن از سوی رفقای دیروز کردان را چندان نمی پسندند؛ رویه یی که از یک سال پیش و پس از استیضاح کردان که به نوعی مرگ سیاسی او محسوب می شد از سوی استیضاح کنندگان و برخی رسانه ها در پیش گرفته شد. 

اگرچه علی کردان در یک سال گذشته گفت وگوهای پراکنده یی انجام داد و اتهاماتی علیه استیضاح کنندگانش مطرح کرد اما طیف مخاطب ترجیح دادند لب از سخن فروببندند چنان که مردادماه امسال پس از انتشار ناگفته های کردان از سوی یکی از سایت های حامی دولت تنها واکنش از سوی خود او بود که آن هنگام برای گذراندن دوره درمان در وین بود و با ارسال جوابیه یی اعلام کرد انتشار خاطراتش در شرایط آن روزها را به صلاح نمی داند. 

اما وی دو هفته پیش نیز گفت وگوی مفصلی را با پایگاه خبری رسمی دولت «ایرنا» انجام داد و این بار اتهاماتی را علیه هاشمی رفسنجانی، خاتمی، عطریانفر، عبدالله نوری و... ردیف کرد اما باز هم نه کسی به او جوابی داد و نه مدیران مسوول معدود روزنامه های اصلاح طلب به دلیل «رعایت حال او» و اطلاع از بیماری اش از هر گونه ورود به این مقوله ابا داشتند. اما گو دوستان کردان این سکوت را خوش ندارند و در بحثی ورود کرده اند که ادامه اش چه به سکوت مخاطبانش بینجامد و چه به توضیحات، تنها یک نتیجه خواهد داشت و آن هم تولد یک بی اخلاقی تازه در فضای سیاست زده امروز است.

بهزاد نبوی از دوران بازداشت می گوید

Posted: 29 Nov 2009 03:24 AM PST

بهرام افشار ، صدا و سیما را تحریم کرد

Posted: 29 Nov 2009 06:37 AM PST

طبق گزارش خبرنگار رویداد بهرام افشار، گوینده مشهور اخبار شبکه اول  از حضور در صدا و سیمای جمهوری اسلامی خودداری کرده است. 
بهرام افشار پس از اتفاقات پس از انتخابات ۲۲ خرداد و روند ضد ملی این رسانه و انتشار اخبار دروغ وی از حضور در صداوسیما به عنوان گوینده خبر به نشان اعتراض خودداری کرده است. 

همچنین شنیده می‌شود که او تاکنون بارها از طرف مقامات حراستی صداوسیما احضار شده و برای حضور مجدد تحت فشار قرار گرفته است. 
سایت خبری رویداد پیش از این برای جلوگیری از افزایش فشارها بر این گوینده تلویزیون، از انتشار این خبر خودداری کرده بود، اما یک وبلاگ‌ نویس در وبلاگ خود پرده از این ماجرا برداشته است. 

این یادداشت این وبلاگ نویس آمده است: "افشار را یادتان هست؟ همان اخبارگو که سال‌ها پیش همه جا پیچید دختر چهارساله اش پاک کن را بی هوا بلعیده و از دنیا رفته. جدیت، تسلط و صدای پرصلابتش همیشه گرم تر از همکارهایی مثل حیاتی بود که خوش خدمتی از سر و رویشان می بارید همیشه. از آن روزهای مرگ فرزند به بعد موهایش با سرعت باد رو به سفید شدن گذاشت."

نویسنده وبلاگ سایه روشن در ادامه مطلبش اضافه کرده است: "خواهرک او را در مغازه ای دیده. گفت می خواستم کنایه ای بزنم توی مایه های "ننگ ما ننگ ما صدا و سیمای ما". چپ چپی نگاهش کردم. فروشنده گفت آقای افشار خیلی وقته نمی بینمت اخبار بگی. افشار پاسخ داده من بعد از انتخابات دیگر با آن تلویزیون کاری ندارم. حتما همه تان حال خواهرک را خوب می فهمید که چقدر شرمنده شده. رو به افشار گفته درود بر شما. "

این وبلاگ نویس اضافه می کند: "درود بر او که نه بیانیه ای داد و نه نامه ای. بی سر و صدا از دروغگویی که نه ،از گفتن دروغ های بزرگان کناره گیری کرد .درود بر او که عواقب این کار را به جان خرید بدون هیچ پاداشی. 
چه چیز برای یک اخبارگو ارزشمندتر از محبوبیت در میان مردمش است؟ او بزرگترین فرصت محبوبیت را بی سر و صدا سپری کرد. درود بر او که فقط برای دلش، فقط برای سرزمینش تحریمی بزرگ انجام داد.تحریمی که هنوز که هنوز است رهبران سیاسی جنبش سبز جرات طرح آن را ندارند؛ اعتصاب.
به هر حال خوشحالم که در این مدت 5 ماهه فقط به حیاتی دورو و نان به نرخ روز خور فحش دادم. احتمالا از این دست آدم های بی سر و صدا در جنبش سبزمان کم نیستند."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر